وبگاه بهارنارنج

♥بهارنارنج♥

♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً



بی خیال|شعر

بازدید : 1942

دختر.نقاب.

می سپارم دل به دریا،بی خیال
می شمارم لحظه ها را،بی خیال

می کشم بر دفتر نقاشی ام
نقش های زشت و زیبا،بی خیال

دوره گردی می شوم هر شب چو باد
ميكنم فکر غزل را،بی خیال

لا به لای آن غزل ها می کشم
سرنوشت خیس خود را،بی خیال

گاه در آشفته بازار دلم
می شوم تنهای تنها،بی خیال

بی خبر از شعر پر تشویش عشق
می کنم خود را تماشا بی خیال

گاه می سازم برای روح خود
نردبانی تا ثریا،بی خیال

گاه از ترس نبود مصرعی
می زنم عمری تقلا،بی خیال

بی خیالم با خود اما با تو من
حرف هایی دارم اما...بی خیال...



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

ما بهم برسیم (:

بازدید : 1215

خوشتیپ من.عروس داماد

فکــــــــرشو کن...

یه روزی داریم دست تو دست هم تو خیابون راه میریم...

بچــــه مونم تو بغلمونـــه...

اونایی که مارو میبینن میگن:

اینا بالاخره ازدواج کردن...



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

دختر رقاصه.خلخال .شاه

با این همه رقاصه در دربار امشب، رقص تو باید باب میل شاه باشد

 ای دختر قاجار، من طاقت ندارم  ،رقصت بلند و دامنت کوتاه باشد

                 خلخال در پا کرده ای یا شور بر پا؟ 
                              پیچیده عطر گیسویت در قصر حالا

                                     مثل خوره این ترس افتاده به جانم

                                                   پایان مجلس شاه خاطرخواه باشد

می چرخی و آئینه های سقف در من، می ایستی، آئینه های سقف در تو

اینکه چه ها آئینه در آئینه دیدم بهتر فقط بینی و بین الله باشد!

 از رقصت احساس شعف دارند آن ها ، دور تو جام می به کف دارند آن ها

       سربازها دالان برایت باز کردند تا پیش پای تو فقط یک راه باشد

                                   یک چرخ کامل می زنی، سرباز اول... 

                               یک چرخ کـــامل می زنی، ســـرباز آخر...

          انگار پشت نرده ها باشی و این سو تصویر تو گاهی نباشد گاه باشد

                    حالا از این جا مات می بینم تنت را، حالا نمی بینم از این جا دامنت را

                            حالا تو با یک مرد گرم رقص هستی از دور پیدا نیست، شاید شاه...

 

@محمد حسین ملکیان (فراز)



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

کنکور عشق

بازدید : 1177

کنکور عشق

درس خوان بودم ولی ، کنکور عشقت سخت بود

تست هایش در کتاب " گاج " هم پیدا نشد

@ایمان صابر 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

تنهایی.تاریکی.جاده

غرق در اندیشه ات سوار اتوبوس شدم
چند سکه ای به راننده دادم بابت کرایه ی دو نفر
پیش از آن که دریابم تنهایم ...


@ریچارد براتیگان



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

عروسک باشیم!

بازدید : 979

چشم یسته گوش بسته دهان بسته

گوش هــایم را می گیـــرم!

چشم هــایم را می بنـــدم!

زبــانم را گـــاز می گــیرم!

ولــی حریف افکـــار نمیشوم!

چقدر دردناک اســـت فهمیدن، فــکر کردن…

خوش بحــال عروسک آویــزان به آینه مـــاشین،

تمــام پستی بلنـــدی زندگیــش را فقط میــرقصــد …



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

غم دارم...خستم

بازدید : 781

این وبلاگ برام بهترین دوست بوده موقع خوشی هام پرش میکردم از خوشی و موقع ناراحتی هام

باهاش درد و دل میکردم و اینا توش ثبت میشن و خاطره ...

الانم یکی از همون روزاست که دلم بدجوری گرفته از این روزگار و از خودم  و سادگی هام 

دلم میخاد یه دل سیر گریه کنم ولی میدونم که سبک نمیشم و بیشتر اذیت میشم

بخاطر همین بغض رو خفه میکنم تو گلو

مخاطب اینجور پست هام فقط خوده خوده وبلاگمه و بس ...

دلم گرفته از نامردی ها ...نامردی تا کجا بدی تا کجا!!!!.....چرا ادما اینقدر فراموشکارند!

خسته ام از تمام عمرم از این خسته تر نمیشم ....اونقدر خسته ام که حتی حوصله گریه کردنم ندارم

خسته ام خسته...چجوری بعضیا میتونن اینقدر بی چشم و رو باشن!

چجوریه که شکستنه دل و بازی کردن با احساس دیگران اینقدر ساده شده..

چرا دلامون فلزی شده!!!؟؟؟چرا چسبیدیم به این گوشی و از غرق شدن توی کصافت سیر نمیشیم!

خدایا چرا شانس ما ...نسل ما...شده این!!!

چرا ادمامون پلاستیکی شده!....چرا کسی دیگه دل واقعی نداره!

چرا عشق ها وسط پاها نفس میکشن!....خب چرا!...

چرا باید اینهمه بدی باشه!....حالم از این دنیا و این سرنوشتی که خودم مقصرشم بهم میخوره 

هی سرنوشت؟؟؟خیلی چندش و حال بهم زنی !...ازت بدم میاد:(



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

نویسنده : بهارنارنج تاریخ : شنبه 17 مرداد 1394
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ،
برچسب ها :
نارحتم
,

به درک | شعر معاصر

بازدید : 1257

بدرک.دختر.عاشقانه,عشق,شهراد میدری,بهارنارنج,شعر

 

 

گفته بودی خوشت از ما نمیاید، به درک 

حالت از دیدنمان جا نمیاید، به درک

کسر ِ شان است که همصحبت ِ مجنون باشی

مرد ِ دیوانه به لیلا نمیاید، به درک

هرچه در کوچه تان پرسه زنم پنجره ات

قدر ِ پلکی به تماشا نمیاید، به درک

راست گفتی لب ِ من را چه به شهد ِ لب تو

نان ِ خشکی به مربا نمیاید، به درک

من ِ بیکس سر ِ جایم بتمرگم بهتر

قد ِ مرداب به دریا نمیاید، به درک

نسخه پیچیده مرا دور ِ خودش هر شب درد

قرص ِ ماهت به مداوا نمیاید، به درک

من خودم خاسته ام پشت ِ سرت گریه کنم

نفسم بعد ِ تو بالا نمیاید؟ به درک

تو برو دلنگران ِ من ِ بیچاره نباش

مرگ هم سمت ِ دل ما نمیاید، به درک

نیستم لایق ِ خوشبختی و میدانم خوب

به من این گونه غلطها نمیاید، به درک

سقط کن عشق ِ مرا و بزن اصلن زیرش

هر جنینی که به دنیا نمیاید به درک

 

@ شهراد میدری


 من نوشت: آقای میدری هیچوقت سر خلق نبود



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

شعر | با شما ..

بازدید : 986

شما,عشق,شعر,بهارنارنج

 

انگــــار دیده اند مــــرا باز با شمـا

با اینکه فارغید از این حرف ها شما

اندوه جاده های جهـــان را گریستم

تا ســـایه ی مرا بکشـــانند تا شمــا

عاشق شدیم و شهر خبر شد ولی هنوز

لبخند می زنید بر ایــن ماجـــرا شمــــا

پس راست گفته اند که شبها برای ماه

تعریف مـی کنید همین قصــه را شما؟

خامم... منی که پنجره ام خیس اشک شد

از عشق حرف می زنم اما چرا شما؟

آنقدر عاشقم که نمی دانم این غزل

از عشق بود؟ کار خودم بود؟ یا شما...

 

@ محمد سعید میرزایی



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

عین بچگیامون

بازدید : 907

هنــــوزم مثل بچگیـــامون عاشق کسی میشیم که:

بیشتر بـــاهامون بــــازی میکنه...



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

فغان سعدی

بازدید : 1185

عشق,بهارنرانج,زندگی,زیبا

 

یار با ما بی وفـــایی میکند  بی گنــاه از من جدایی میکند

شمع جانم را بکشت آن بی وفا  جای دیگر روشنایی میکند

میکند با خویش خود بیگــــانگی  با غریبـــان آشنـــایی میکند

جو فروش است آن نگــار سنگدل  با من او گنــدم نمایی میکند

یار من اوباش و قلاش است و رند  برمن او خود پارسایی میکند

ای مسلمـــانان بفریــــادم رسید  کان فلانی بی وفــــایی میکنـد

کشتی عمرم شکستست از غمش  ازمن مسکین جــدایی میکند

آنچه بـا من میکنـــد اندر زمــــان  آفت دور سمـــایی میکنــد

سعدی شیرین سخن در راه عشق  از لبش بوسی گدایی میکند 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

زن که باشی...

بازدید : 8945

زن که باشی.نقاشی زن و مرد.زیباترسن نقاشی عاشقانه,بهارنارنج,عشق

 

زن که باشــی نمیتوانــی انکــــار کنـــی

تشنه ی بــوی تـــــن ِ مــردتــــــــ هستــــی

همیشـــه و هــــر لحظه ...

دستــــــ ِ خودتـــــــ نیستـــــــــ

 


 

زن که باشــی آفریــــده میشـــوی بـــرای عشـــــق ورزیـــدن ...

بــرای نگـــاههای مهـــربانانه ...

بـــرای بوسه هــــای آتشیــــــــن ...

  

زن که باشـــی

تمـامـــــ ِ تنتــــــ طعـــم ِ تلـــخ ِعطــــــــر ِ گَــــس ِ مــردتــــــ را می طلبــــد ...

 

زن که باشــــی دستــــــ ِ خودتــــــ نیستـــــــ

اگـــر مردتــــــــ لبـــــهایش طعــــم ِ تـــــو را بدهـــد

تمـــام ِ هستـــی مـــردانه اش را

بـا تمامـــــــ ِ وجودتــــــــ دوستــــــــ خواهـــــی داشتــــــــــ

بـی آنکه ذره ای کم بگــــــذاری ...♥♥



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

قالیشویی | جوک

بازدید : 1296

دست رو چشم.نی نی وای,بهارنارنج,عشق,زندگی

 

ساعت پنج صبح صدای مسیج گوشیم اومدشکلک...

با سختی از زیر لحاف دراومدم دیدم نوشته شده ؛

.

.

.

قالیشویی شربت اوقلی شعبه ی دیگری ندارد 

اینقده خوشحال شدم که نگو

همش فکر میکردم اینا چند تا شعبه دارند،

به من نمیگن نامردا




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

چای دونفره.چای.صبحانه.چای کنار آتش,بهارنارنج

 

قدر یک عصرانــه با من کنــجِ این آتش بشیـــن

 

مردِ تنهـــا می تـــواند خوب چــایی دم کند!



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

نویسنده : بهارنارنج تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394
موضوعات مرتبط : شعر، ،
برچسب ها :
چای
,
آتش
,
مرد تنها
,
بهارنارنج
,
عشق
,

ابستن عشق.دخترک هرزه.سقط عشق,بهارنارنج

 

دخترک جیغ کشید دخترک هرزه نبود

عشق آبستـــن شد و دگـــر پـــرده نبود

پسر اما مغـــرور: این منــم مـــرد زمیــن

تو خودت خواسته ای عشق یعنی همین

دختـــرک مـــادر شد و پســر حاشــا کــرد

دختــرک هیچــ نگفــت نگهــی بـــالا کــرد

و سپرد دست خدا بعد از این زندگی اش

دختــرک آه کشیــد آه از ســـادگی اش 


پسر از او گذشت رفت از آن شهر و دیار

دختـــرک تنهـــا مانـــد شهر بی یاور و یار

زاده شــد فـــرزنــدش نــام او شــد لیــلا

بی نهـــایت معصـــوم بی نهــــایت زیبا 


بی کس و بــی همــراه با تمــام سختی

ساخت دنیـای خویش پر شد از خوشبختی

دختـــرش رعنـــا شد پـــاک و بی آلایــش

هدیـــه ی خوب خدا یک بغـــل آرامـــش 


چند سالی گذشت آن پســر بابــا شد

صاحب دختــری تخس و بی پــروا شد

از وجـــود دختـــر کل شهــر ارضا شد

باز هم عــدل خدا با سنـد امضا شد

پسـر قصه ی ما فهمیـد خیلی زود

علت بدبخــتی و غــم او چه بـود

یادش آمــد آن روز آه آن دختــر پاک

که زمین گرد است و چرخش این افلاک 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════








یا حسین-بهارنارنج