وبگاه بهارنارنج

♥بهارنارنج♥

♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً



دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟
می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد..



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

گیلاس حلزون

این همه ️"دوستت دارم" را ..
برای کدامین روز مبادا کنار گذاشته ایم !؟

از صدایتان برای فریاد مهربانی
از گوش های تان برای غم خواری
از دستانتان برای نیکوکاری
از ذهن تان برای راستی و درستی
و از قلب تان برای عشق ورزی استفاده کنید ..



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

خب که چه!|شعر

بازدید : 2672

موی خود بر شانه میریزی شرابی خب که چه
مست میرقصی در آیینه حسابـی خب که چه
دختـــر ِ اربابـی و یک باغ نوبر مال توست
کرده ای پنهان به پیراهن، گلابی خب که چه
رویت آن سو میکنی ، تا باز می بینی مرا
در قدم برداشتن ها می شتابی خب که چه
مثل آهویی کــه گم کرده ست راه خانه اش
اینچنین بی تاب و غرق التهابی خب که چه
من کــه جز بوسه ندارم هیــچ کاری با لبت
اینهمه لب میگزی در اضطرابی خب که چه
دوست داری که چه را ثابت کنی؟ راحت بگو
سینه چاک ِ تو هزار آدم حسابی خب که چه
باز شهرآورد ِ بین "نه" و "آری" گفتنت
بازی لبهای قرمز، چشم آبی خب که چه
من نخورده مست و پاتیل توام دستم بگیر
باز چشمت را برایم می شرابی خب که چه
ای بلا ! تکلیف ِ من را زودتر روشن بکن
من بمیرم یا بمانم؟ بی جوابی خب که چه
آه ای شیطان فرشته! لعنتی ِ نازنین !
سایه ای در بستر بیدارخابی خب که چه
دست بردار از سرم ، یا عاشقـم شو یــا برو
بر خودت مینازی و در پیچ و تابی خب که چه
بر زمینت میزنم یک شب تو را خاهم شکست
روی دیوار اتاق و کنـــج قابی خب کـــه چه
شهراد میدری



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

عاشق زمستان

بازدید : 2401

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام …

 




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

موی زنان عاشق

بازدید : 1250
شنیده ام... 
موی بلند زنان عاشق را زیباتر می کند...
برای همین است که... موهایم را کوتاه کرده ام...
این وصله ها... به آغوش تنهای من نمی چسبد...


════════ ೋღ♥ღೋ ════════

کوچه ای دیگر

بازدید : 1679

با تو گفتم : حذر از عشق نه دانم نه توانم،
و تو گفتي من از اين شهر سفر خواهم كرد.
عاقبت هم رفتي،
و چه آسان تو شكستي دل غمگين مرا
تو سفر كردي از اين شهر ولي، اي گل خوبم، جانم
من هنوزم « حذر از عشق ندانم، سفر از پيش تو هرگزنتوانم، نتوانم»


روزها طي شد و رفت.
تو كه رفتي منِ دلخسته ي پاك
با همه درد در اين شهر غريب،
باز عاشق ماندم
همهْ فكرمْ، همهْ ذكرمْ،
آرزوهاي دلِ دربدر و خسته ز هجرم،
وصل و ديدار تو بود.
تا كه باز از نفست، روح در من بدمد، زنده باشم با تو، ولي افسوس نشد.


ماه‌ها هم طي شد.
بارها قصه آن، كوچهْ مهتاب مشيري خواندم
باورم شد كه جهان، زندگي، عشق، اميد،
سست و بي‌بنياد است
ولي انگار كه عشقت، يادت،
هيچ فكر سفر از اين دل و اين سينه نداشت


راستي محرم دل،
كوچه ي خاطره‌هاي تو و من، يادت هست؟!
كوچه‌اي مثل همان، كوچهْ مهتاب مشيري
كوچه ي مهر و صفا، كوچه ي پنجره‌ها
پاي آن تير چراغ، وه چه شبهايي بود
خنده‌ها مي‌كرديم، قصه‌ها مي‌گفتيم
از اميد، عشق، محبت كه در آن نزديكي،

در صميميت و پاكي فضا جاري بود
و سخن از دل ما، كه به دريا زده بود
حيف از آن همه اميد دراز
حيف از آن همه اميد دراز
در خيالم، با خودم مي‌گفتم : كوچهْ مهتاب مشيري شعريست، عشق برتر باشد
و به اين صحبت كوتاه خيالم خوش بود.
ولي افسوس كه ديگر رفتي، رفتني بي‌پايان، بي‌عطوفت، بي مهر
و در اين قصه ي تلخ، باز من ماندم و من


ديگر امروز گذشت
هرچه بود آخر شد
ولي از عادت اين دل،
دلِ تنها،
دلِ مرده،
شبْ شبي،
روشن و مهتاب شبي
باز از آن كوچه گذشته

زير لب مي‌خوانم
« بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم»

 




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

مـونـالیزاترین اخـــــم تــــــو لبـــخند آرزو دارد

 که اردک، زشت و زیبا خولیایی های قو دارد

تو از شمسی ترین منظومه، مولاناترین بزمی

کــــــه تالار تنت ،دو مطرب، مهتــــاب رو دارد

دوتادل داری و هر دل دوتا دهلیز و هر دهلیز

هزاران شاتقـــــی زندانــــی دختــرعمو دارد

و من آنقدر گفتم تا که نامت رفت یادت چیست

کـــه مهتا لافتـــی الّا اگـــر ایـــن دست مو دار 

ادامه در ادامه مطلب:) 


 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

اخم عشق|دلنوشته

بازدید : 1914
اخم که میکنی،تمام لبخند های دنیا "پژمرده"میشوند...
اخم که میکنی، تمام دلخوشی هایم را گم میکنم...
اخم که میکنی، همه آسمانها ابری میشوند، کمی بیشتر ادامه دهی طوفان زندگی ام را نابود میکند... 
اخم که میکنی چین و چروک پیشانی ات میشود پرتگاهی برای سقوط من...
اخمهایت را که در هم میریزی... عرصه به دنیایم تنگ میشود
اخم که میکنی میان ابروانت میشود یک دنیا شعر...
اخم که میکنی از تمام صندلی های یک نفره می ترسم...
اخم که می کنی و میگویی "تمامش کن.... از خواب میپرم!
از رویای شیرین در کنارت بودن !
اخم که میکنی دنیا خاکستری میشود..
اخم کی میکنی ، سکوت میکنم و تو می دانی با هر اخمت بیشتر تو را می خواهم...
اخم که میکی از تمام این حرفها که بگذریم، 
یک دنیا بیشتر جذاب می شوی... !





════════ ೋღ♥ღೋ ════════

قسمت|شعر

بازدید : 1844

خدا می خواست در چشمان من زیبا ترین باشی

شرابی در نگاهت ریخت تا گیرا ترین باشی

نمی گنجید روح سرکشت در تنگنای تن

دلت را وسعتی بخشید تا دریا ترین باشی

تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود

که در شمسی ترین منظومه مولانا ترین باشی

مقدر بود خاکستـــر شود زهد دروغینـــم

تو را آموخت همچون شعله بی پروا ترین باشی

خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش

تو را تنهـــا پدیـــد آورد تا تنهــاترین بــاشی

خدا وقتی تو را می آفرید از جنس لیلاها

گمان هرگز نمی بردم که واویلا ترین باشی

 

"محمد رضا ترکی"




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

بهارنارنج

بازدید : 2207


عاشقانه
ﺑﺎﻭﺭﺵ ﮐﻤﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ

ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﺭﮐﻦ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﻫﻢ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭﺷﺎﻥ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺩ
ﺩﺭﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﺯﻧﯽ ﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﭼﯿﺪ
ﻭﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﺩ
ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺘﺎﺑﺪ
ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻧﺒﻨﺪﺩ
ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺩ
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﻭﺯﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﺎﺭﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﻍ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﻬﺎﺭناﺭﻧﺞ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻭ ﺁﺩﻡ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺶ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﺩﺭﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻣﻨﺠﺮﻩ ﺑﮕﻮﯾﺪ؟
ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﭘﯿﺶ ﻫﺮ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻮﺩ
ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮ!

 




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

الا دختر|شعر

بازدید : 1851

الا دختر که موی بور داری ز دختر بودنت منظور داری
بیا تا جزوه‌ای از هم بگیریم شنیدم مثل من کنکور داری


الا دختر که موهای تو بوره گمونم روسری‌ت از جنس توره
خودت باربی‌تر از بالابلندان چرا داداشت این‌قد لندهوره


الا دختر که استقلال داری نظرگاهی پرنسیپال داری
برای دیگران شهد و مربا به ما چون می‌رسی تبخال داری


الا دختر که تیپت تیپ روزه دو چشم روشنت گیتی‌فروزه
ادت کردم، ردم کردی، چرا پس؟ الهی هارد لپ‌تاپت بسوزه


الا دختر که دل پیشت اسیره وصالت آرزوی این حقیره
اگرچه خونه و ماشین ندارم دوبیتی‌هایم اما بی‌نظیره


الا دختر که میک‌آپت غلیظه ببینم ناخنت رو، وای چه تیزه
به چشم خواهری پشتم بخارونمحبت کن، اگه دستت تمیزه


دراز گیسوانت چون کمنده جمالت رشک گلراز هلنده
بیا پایین، خیالم را نپیچون الا دختر که مضمونت بلنده

"امید مهدی نژاد"

 




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

اسب

دلم عشقی هوس کرده که با من همصدا باشد 

بگویم" جان" و با نازش بگوید" بی بلا "باشد

دلم عشقی هوس کرده نباشد اهل بی مهری

که در دنیای طوفانی برایم ناخدا باشد

دلم عشقی هوس کرده شبیه آدم و حوا

نه من دلسرد شوم از او، نه او سر به هوا باشد

دلم عشقی هوس کرده بدون مرز و ممنوعه

که هر وقتی دلم تنگید در آغوشم رها باشد

دلم عشقی هوس کرده کمی سبزه کمی شیطان

که اسم کوچکش شاید برایم آشنا باشد

دلم عشقی هوس کرده شبیه عشق آن کودک

که تنها لذتش بازی میان بچه ها باشد

#شهرزاد_عبدالمجید

 




════════ ೋღ♥ღೋ ════════

نقاب زنانه

بازدید : 2335

ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻧﻘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﻡ...:
ﻧﻘﺎﺏ "ﺯﻧﯽ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ "ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻓﺎﻣﯿﻞ
" ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﻩ "ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ
" ﺯﻧﯽ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ"ﺩﺭ ﮔﺎﻟﺮﯼ ﻫﺎ
" ﺯﻧﯽ ﻣﺮﻓﻪ "ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﭼﻪ ﯼ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ
" ﺯﻧﯽ ﻣﺘﻤﺪﻥ"ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
" ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﺭﮊﻟﺐ ﻗﺮﻣﺰ"ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ
" ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ"ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ

ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ "ﺧﻮﺩﻡ" ﻫﺴﺘﻢ

ﮐﻪﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ
" ﺗﻨﻬﺎ "ﯾﺎ " ﺩﺍﺩ" ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﯾﺎ " ﺯﺍﺭ"...!

 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

غرور گرگ

بازدید : 2001

گرگ و غرور

سگ نگاه خنده داري به گرگ کرد و گفت،،، آهويت را ربودم،،،
آيا باز هم ميگويي گرگها برترند؟؟؟
تواگرعرضه داشتي آهويت را حفظ ميکردي...!!!
گرگ،لبخندي زدو گفت:
من خداي غرورم
رقيب ببينم نميجنگم ...
پا رويه عشقو احساسم ميگذارم وميدان راخالي ميکنم
آهويي که به سگ چشمک بزند!!! لياقت ندارد زير سايه گرگ زندگي کند
حقش آن است خوراک همان سگ شود!


 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════

صفرعاشقی|شعر

بازدید : 2023

شب می رسد به نیمه و از راه! می رسی

در لابلایِ برکه ام ای ماه! می رسی

 گویی زمان برای تو اصلاً دقیق نیست

ساعت که صفر می شود از راه می رسی

اوجِ قرار هر شبِ من با تو بوسه ایست

وقتی درست، ساعتِ دلخواه می رسی

من مصر را به نام تو کردم، بیا عزیز!

دارم خبر که از تهِ یک چاه می رسی

یک استخاره کرده ام و خوب آمده

سرگرم شاعری... وَ تو ناگاه می رسی

من کوهِ غصه هایِ شبِ دردِ عاکفم

آیا به دادِ این غم جانکاه می رسی؟! ....

 

 



════════ ೋღ♥ღೋ ════════








یا حسین-بهارنارنج